گفتی بازی برد و باخت دارد …


ولی زبانم بند آمد بگویم که من بازی نکردم ؛ من با تو زندگی کردم !


.لعنتی


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1392 | 22:11 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 

ایســــــتــــاده ام …

بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !

مـــن ،

همیــن جا ،

کنار قـــول هـایت ،

درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،

محـــــکم ایــستاده ام !!

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1392 | 22:10 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 



کاش بودی . . .


وقتـی بغض مـی کردم . . .


فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . .


ببینم چشمـــــاتو . . . منـــــو نگاه کـن . . .


اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .!


فقط همـیــن …!!!



موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1392 | 22:9 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 بعضی وقتا دوست دارم وقتی بغضم میگیره

خدا بیاد پایین و اشکامو پاک کنه و دستامو بگیره و بگه :

ادما اذیتت میکنن؟؟؟؟؟ بیا بریم.....


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 11:48 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست..
یاد گرفتم عشق یعنی فاصله 
و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمیرسند....
یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه ی خودت وفادار نیست 
ویاد گرفتم هرچه عاشق تری تنهاتری..


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 11:44 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 شبی در عالم مستی نشستم گریه ها کردم...
برای این دل خسته شبی تا صبح دعا کردم....
دعا کردم که از یادم رود یارم....
ولی اهسته میگفتم....
خدایا اشتباه کردم.......


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 11:30 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

من درد میکشم تو اما چشمانت را ببند...

سخت است بدانم میبینی و بی خیالی.....................


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 1:0 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد بیاد توی تنهایی هام

ومنم اجازه ندم!...اونم بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و بگه مگه...

من مردم که تو تنها بمونی؟


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 23:42 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 نازنین فاصله میان ما از کجا تا کجا بود؟ما هردو شکستیم.....او دله مرا ومن غرورم را
ماهردو بریدیم....او از عشقه منو من از نبودنش
هر دو فراموش کرده بودیم..... او راه ورسم عاشقی را ومن هرکسی را جز او....
چه بی رحمانه بود ان لحظه ی شوم.....که هر دو رفتیم....
او در قلب دیگری و من به عمق درد.....
گله ای ندارم از او....میدانم نه من لایق او بودم ونه او لایق تنهایی....
یادش هست چه عذابی کشیده بودیم؟؟؟؟؟؟
او برای پیدا کردن بهانه ای برای جدایی ومن :برای بر هم نزدن ارامش او
....

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 23:20 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 دیروز با یه دسته گل اومده بود دیدنم 
با یه نگاه مهربون نگاهی که سالها ارزوشو داشتم و اون ازم دریغ میکرد
گریه کردو گفت دلش برام تنگ شده 
ولی من فقط نگاش کردم....
وقتی رفت سنگ قبرم از اشکش خیس شده بود


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 22:57 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 دلم کما میخواهد....


از انهایی که دکتر فقط میگه:


((متاسفم فقط براش دعا کنید
))


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 22:4 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

کاش زندگی به همین سادگی بود 

به همین سادگی!! 

خالی از حسرت 

پوچ از تنهایی 

بدون بغض 

کاش او... 

یک تنه می توانست حریف همه ی غم های بزرگ قلب کوچکت باشد 

کاش او می توانست غرق لبخند کند تمام دقایقت را 

افسوس که او خود اسیر یک مشت بی کسی است 

کاش او می توانست مونست باشد همه ی شب های بی محتوا را 

کاش تو.... 

دلت این همه غم نداشت...! 

کاش سادگی همه ی این درد و دل های ساده را می شد 

برای خدا روی کاغذ نوشت 

برای خدا نوشت و به نشانی سادگی یک آرزوی محقر برایش پست کرد 

کاش می شد همیشه انقدر ساده نوشت 

ساده اما ... 

پر از حرف های ناگفته... 

پر از لحظه هایی که ناگزیر، زود، دیر شد 

کاش گریستن یادت نمی دادند 

بغض، بدرقه ی چشمانت نمی کردند 

کاش او... 

می توانست به جای بغض هایت 

یک آسمان گریه کند... 

کاش او... 

خاطره ی بودنش، جای خالی همه ی خاطره های بی سرانجام چشمان همیشه صبورت را 

پر از پرواز پروانه های عاشق می کرد 

کاش او... 

نازنینم!! 

به گمانم (او) همان (من) م! 

خویش از همه ی دنیا جدا... 



کاش زندگی ما آدم ها... 

به همین سادگی بود.... 

تنها... 

به همین سادگی...!! 








موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:35 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته....

تنها اینجا

مکان امن عاشقانه های من است ....





برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:32 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 تنهایی بهتر است

خودتی خودت

حداقل روحت آسایش بیشتری دارد

نگرانی كمتری داری

و میتوانی برای خودت باشی

هیچ كس دیگر به با هم بودن های قدیم اعتقاد ندارد

همه میخواهند تو را از سر خود باز كنند

كاش كمی عوض میشدیم








موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:29 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 من امشب دستها رابرده ام بالا سپردم دل به آن والاو

 از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم

 نمیدانم چه میخواهی ولی امشب برای تو

 برای رفع غمهایت برای قلب زیبایت برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم 

و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد و در قلبم یقین دارم دعاهایم اثر دارد 

التماس دعا






 اس ام اس های مذهبی و عرفانی با موضوع خدا بهمن ماه 91


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:28 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 آهسته بیا

چیزی هم ننویس
 

نظر هم نگذار
 

همان که بخوانی بس است
 

من به بی محلی آدمها عادت دارم
 









موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:26 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 این روزها

بیشتر از هر زمانی

دوست دارم خودم باشم !!

دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را .....

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است ...

همین...




برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 13:25 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده...به یک دلخوشی کوچک...


به یک احوالپرسی ساده...به یک دلداری کوتاه ...

به یک "تکان سر" یعنی تو را می فهمم...
 

... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری! به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

... به یک وقت گذاشتن برای تو...
 


به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
 


به شنیدن یک "من کنارت هستم "... به یک هدیه ی بی مناسبت ...


به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...


به یک نگاه...به یک شاخه گل...


دل آدم گاهی...چه شاد است ...به یک فهمیده شدن درست !

به یک لبخند! یک سلام !


به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!

و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم دریغ میکنیم


و تمام محبت و دوست داشتنمان را گذاشته ایم کنار


تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار 
هم کنیم...!!!

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : جمعه 18 مرداد 1392 | 12:40 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود كه دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ می شود...

دلتنگم...

دلتنگم...

دلتنگ كسی كه گردش روزگارش به من كه رسید ازحركت ایستاد...

دلتنگ كسی كه دلتنگی هایم را ندید...

دلتنگ خودم...

خودی كه مدتهاست گم كرده ام...

 


http://www.tasvirnama.ir/images/2012/05/%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%BE%DB%8C%D9%BE%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-15.jpg


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : پنج شنبه 17 مرداد 1392 | 10:56 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 4e2ee29ba28aa5074d6f95badc49d90e-425

باور کن!

کار من نیست ،

کار دِل است

دِلم

جایی میان نَفَس هایَت

گیر کرده است


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392 | 12:0 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

pain, girl, suffering

 

تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه

تـــــــو نیـــــــامدی

 

و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم...


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : سه شنبه 15 مرداد 1392 | 19:38 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |


خدایا امشب میای کنارم تا یه کم درد دل کنم؟


می دونم سرت شلوغه…منم همیشه مزاحمم


اما یه امشب و کنارم باش که درد تنهایی به استخوانم رسیده است!!


خدایا می دونم می بینیم و صدای زجه هام  و هرلحظه می شنوی


پس تو هم حرفی بزن در برابر این همه درد دل و نالید نم


خدایا…


 می دونی خسته شدن از زندگی و کم آوردم یعنی چه؟


می دونی طعم اشکی که به خون می ماند یعنی چه؟


می دونی روبروی آینه ایستادن وبا تصویری تکراری حرف زدن یعنی چه؟


می دونی زخمهای کهنه را یکی یکی شمردن و دم بر نیاوردن یعنی چه؟


میدونی چه حسی داره وقتی از درد لبریزی و کسی نیست  سنگ صبورت باشه؟


میدونی وقتی همدلی  نیست خودت را اروم کردن یعنی چه؟

 

خدایا…


می دونی….؟؟!!


کنارم باش که جز تو فریاد رسی  نیست


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 22:33 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |


پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

 

 

 

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

 

 

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

 

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 22:15 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

هیـــــچوقت کســی رو پــس نــزن کــه ,
دوستــ♥ ــت داره ... مراقــــــبته ...
و نگرانــــــــــــت میشــه ...!
چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی ...
مـــــــــاه رو از دســــت دادی ...
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی ......!


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 22:8 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

 

mc54ytn446cyrjabm04f.jpg

 

 

اشک ها قطـره نیستنـد !
بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد ....
فقط بخاطـر اینکه :
پیـدا نـمیکنند کسى را
که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 21:56 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

دختر کوچولو : چیکارم داشتی ؟
.
.
.

پسر کوچولو : میشه با پسرای دیگه بازی نکنی ؟

آخه من دوست دارم ...

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 16:51 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
[IMG]

بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام…

این کلمه است….خوبم…

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 16:50 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

قلب خانه اي است با دو اتاق خواب

در يك رنج و در ديگري شادي زندگي مي كند.

نبايد زياد بلند خنديد

وگرنه رنج دراتاق ديگري بيدار مي شود


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 15:58 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

**نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد **

** ناشر حکم ولایت به ولی می نازد **

** گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی ** 

**عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد **

فرارسیدن ماه رمضان مبارک باد


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1387 | 15:55 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
یادمان باشد هر پس مانده ای که‌ زمین می اندازیم ، قامت یک نفر را خم میکند.
پس
خودتون قضاوت کنید.



موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 1:14 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ...
اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند!
فقط او ميتواند مرا بشناسد!
او حتماً مي فهمد ...
مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:

" ايــن زنـــــدگــــي ِ مـن اســت !

" صادق هدایت
[IMG]


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:49 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |

زن ها موجوداتی هستند که اگر دوستتان داشته باشند، فقط کافی ست وقتی اسمتان را صدا می زنند به جای "جانم" بگویید "بله"، تا بزنند زیر گریه!!... شما را به خدا این چیزها را بفهمید!

دل زن ها روزی هزار بار می لرزد و می ریزد و خالی می شود؛ شما را به مردانگی تان، وقتی دیوانه می شوند و بیخودی بهانه می گیرند، فقط
بغلشان کنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید!

[IMG]


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:45 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
سکوت آفتاب
ظ لمات است-
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست

 

غریو را
تصویر کن!

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:28 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
[IMG]
گاهی زن مجنون می شود ...
و مرد لیلی ...!!!
خنده های روی لبانشان را ببین!!

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:27 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
خدایا!!!

دستانم را زدم زیر چانه ام .....

مات و مبهوت نگاهت میکنم .....

طلبکارنیستم....

فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی بامن؟؟!!
 
[IMG]

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:25 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
پچه که بودیم بستنیمان را گاز میزدند،قیامتی بر پــــــــــــــا میکردیم

چه بیهوده بـــــــزرگ شدیم امــروز روحمان را گــــــــــــــــــاز میزنند


و مـــــــا می خندیم ...!
 
[IMG]

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:24 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
آدم که غرق شود

قطعا میمیرد!

چه در دریا ...

چه در رویا ...
 
[IMG]

موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:20 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By mohamadreza :.